مووبین

فیلم بوتاکس، داستان دو خواهر به نام های آذر و اکرم را روایت می کند؛ این ۲ خواهر، به دلایلی، به مردم دروغ گفته اند که برادرشان، عماد، به صورت غیر قانونی و قاچاقی به آلمان رفته است و از زندگی و احوال او خبری ندارند. این دروغ، کم‌کم در ذهن اکرم به یک واقعیت تبدیل می شود؛ به گونه ای که روزها و شب ها را منتظر برگشت بردارش از آلمان و خبری از او سپری می کند. اکرم از بیماری روحی و روانی رنج می برد و آذر از ترس اینکه مبادا، اکرم واقعیت را به دیگران بگوید، او را شماتت می کند و همچنین در مقطعی از فیلم که اکرم را بخاطر طرز فکرش به بیرون از خانه می فرستند؛ همین موضوع سبب می شود تا خشم و عصبانیت او بیشتر از قبل شود.

فیلم خورشید، داستان پسری نوجوان به نام علی را برای ما به تصویر می کشد که کودک کار است. علی، برای اینکه بتواند نیازهای خانواده اش را رفع کند و مادر بیمارش را به خانه بیاورد، هر روز، در خیابان های تهران، کار می کند. یک روز، علی، توسط مردی، برای برداشتن یک محموله از زیر زمین یک مدرسه، ماموریت پیدا می کند تا آن را پیدا کرده و به آن مرد بدهد.

فیلم بی عنوان، ماجرای دو زوج به نام های سام و الی، امیر و کتی را برای ما به تصویر می کشد. این ۲ زوج، به دلایل مختلفی، روابط عاشقانه بین آنها به هم می‌خورد و به همین دلیل، در حال فروپاشی است. امیر و کتی، یکی از این ۲ زوج هستند که امیر، در تلاش برای جلوگیری از فروپاشی رابطه شان است؛ امیر در حال نوشتن فیلمنامه ای است که آن را تا ۲ سال دیگر به پایان می رساند و از کتی می‌خواهد که این مدت را صبر کند تا بتوانند بعد از آن با هم ازدواج کرده و زیر یک سقف بروند؛ اما کتی، ۲ سال را زمان زیادی می داند.

فیلم شنای پروانه، داستان لو رفتن شنای شخصیت پروانه در استخر با بازی طناز طباطبایی را روایت می کند. در پی پخش شدن این فیلم، همسر پروانه که هاشم (امیر آقایی) نام دارد، برای گرفتن انتقام، به همان استخر می رود و سعی در تخریب آنجا دارد و زمانی که از آنجا برمیگردد، پروانه را با چند ضربه به قتل می‌رساند. قبل از این موضوع هم پروانه، به دلیل رفتارهای عجیب هاشم، به گاراژ برادر شوهرش، حجت با بازی جواد عزتی می رود و از او می‌خواهد که جلوی هاشم را بگیرد. در پلان بعدی که پروانه به قتل رسیده است و دادگاه، حکم اعدام هاشم را صادر کرده، باعث می شود تا حجت و پدرش برای گرفتن رضایت، نزد پدر پروانه بروند؛ پدر پروانه (علیرضا داوود نژاد) می گوید تنها در صورتی تن به رضایت می دهد که پخش کننده فیلم، پیدا شود. در ادامه جستجوها، پلیس به فردی به نام رضا زارع شک می کند و می گوید اولین بار که فیلم شنای پروانه، پخش شد، از سیمکارتی بود که به این نام تعلق داشت. حجت همراه با مصیب که رفیق صمیمی هاشم است به دنبال رضا می روند؛ اما دوستان رضا می گویند که او مرده است. حجت با راهنمایی برادرش  هاشم، پیش افرادی رفت که با او کار می کرده‌اند؛ اما هم اشکان (دارای یک کارگاه تولید مشروب) و شاپور (اداره کننده قمارخانه) قضیه لو رفتن فیلم از جانب خودشان را رد می کنند. داستان تا آنجایی پیش می رود که حجت همراه با شوهر خواهرش (ایمان صفا) افرادی را که در محل، سابقه آدم فروشی داشته اند را می ربایند و در بین آنها، فردی به نام اکبر کنتی (یکی از ربوده شدگان) لب به اعتراف می گشاید و می گوید این کار را به امر زنی که گفته شده، همسر صیغه ای هاشم است، انجام داده؛ نقش این زن را آبان عسکری بازی می کند. در ادامه، این زن هم اعتراف می کند و می گوید، لو دادن فیلم پروانه و فیلم گرفتن از او و همه این ماجراها، زیر سر مصیب است. حجت هم برای انتقام جویی، مصیب را می رباید و مصیب هم ماجراهایی را از گذشته برای او تعریف می کند؛ او می گوید دستگیری حجت و سقط جنین همسر حجت، زیر سر هاشم بوده است. در پایان فیلم هم، حجت، ۳ کیلو شیشه را در خانه مصیب جاسازی می کند و پلیس، مصیب را به جرم قاچاق، دستگیر می کند و حجت به بقیه اعلام می کند که نتوانسته، پخش کننده فیلم را پیدا کند.

زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم‌خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم‌کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب‌کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می‌ خواهد...

زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم‌خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم‌کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب‌کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می‌ خواهد...

زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم‌خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم‌کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب‌کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می‌ خواهد...

فیلم بعد از تو، داستان دختری جوان که رویای خوشبخت شدن دارد و به دنبال همین آرزو، در خیابان ها پرسه می زند را روایت می کند. یک شب که این دختر، در حال قدم زدن در خیابانی بود، سوار تاکسی می شود و بعد از آن، با ماجراها و اتفاقاتی مواجه می شود که به کل، زندگی اش را تغییر می دهد.

این مجموعه، به زندگی قهرمانان محروم پرداخته است. شخصیت اصلی داستان که یاغی نام دارد، در مسیر پیش روی آن، با تعداد زیادی از افراد در شخصیت ها و ویژگی های مختلف مواجه می شود و در همین بین، این افراد، برایش موانعی ایجاد می کنند که با مشکلاتی رو به رو می شود.

این مجموعه، به زندگی قهرمانان محروم پرداخته است. شخصیت اصلی داستان که یاغی نام دارد، در مسیر پیش روی آن، با تعداد زیادی از افراد در شخصیت ها و ویژگی های مختلف مواجه می شود و در همین بین، این افراد، برایش موانعی ایجاد می کنند که با مشکلاتی رو به رو می شود.