هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
سال انتشار: 1393
هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
هوشنگ نقش نویسنده ای را در این سریال بازی می کند که در نوشتن فیلمنامه های جنایی، تبحر دارد؛ سپس درگیر یکی از شخصیت های نمایشنامه اش می شود که پریسا نام دارد. هوشنگ، از قوه تخیل بالایی برخوردار است؛ به همین دلیل، از یک جایی به بعد، در سریال، با برخی از واقعیت ها رو به رو می شود که درست نمی داند، این ماجراها در واقعیت وجود دارند یا بخشی از تخیلات ذهنی او هستند...
شاهگوش، ماجرای کله پزی را روایت می کند که به تیم فوتبال استقلال، علاقه بسیار زیادی دارد و عشق به این تیم را هیچ چیز در دنیا عوض نمی کند؛ اما خواستگار دخترش، یک پرسپولیسی است و همین موضوع، سبب می شود تا پدر با این خواستگار مخالفت کند. همانطور که سریال را پیش می بریم، می بینیم که کله پز، طی یک تصادف از دنیا می رود و ...
شاهگوش، ماجرای کله پزی را روایت می کند که به تیم فوتبال استقلال، علاقه بسیار زیادی دارد و عشق به این تیم را هیچ چیز در دنیا عوض نمی کند؛ اما خواستگار دخترش، یک پرسپولیسی است و همین موضوع، سبب می شود تا پدر با این خواستگار مخالفت کند. همانطور که سریال را پیش می بریم، می بینیم که کله پز، طی یک تصادف از دنیا می رود و ...
شاهگوش، ماجرای کله پزی را روایت می کند که به تیم فوتبال استقلال، علاقه بسیار زیادی دارد و عشق به این تیم را هیچ چیز در دنیا عوض نمی کند؛ اما خواستگار دخترش، یک پرسپولیسی است و همین موضوع، سبب می شود تا پدر با این خواستگار مخالفت کند. همانطور که سریال را پیش می بریم، می بینیم که کله پز، طی یک تصادف از دنیا می رود و ...
شاهگوش، ماجرای کله پزی را روایت می کند که به تیم فوتبال استقلال، علاقه بسیار زیادی دارد و عشق به این تیم را هیچ چیز در دنیا عوض نمی کند؛ اما خواستگار دخترش، یک پرسپولیسی است و همین موضوع، سبب می شود تا پدر با این خواستگار مخالفت کند. همانطور که سریال را پیش می بریم، می بینیم که کله پز، طی یک تصادف از دنیا می رود و ...